- دیجیتال
- چاپی
گنبدهای قرمزدوستداشتنی
رمان کوتاهِ "گنبدهای قرمز دوستداشتنی" اثر فاطمه کلانتری (صحرا) توسط نشر مهری لندن به زبان فارسی منتشر گردید و نسخهی انگلیسیِ کتاب نیز توسط همین نشر منتشر شده است.
این رمان با رویکردی روانکاوانه به شیوهی جریانسیالذهن در روایتهایی موازی و لابیرنتی به پلورالیسم موقعیتهای زمانی و مکانی میانجامد و شخصیتها در حینِ استقلال در هم تنیدهاند؛ با توجه به روایتهای موازی و گاه متقاطع؛ این اثر روایتِ استحالهی شخصیتیست که در سایهی ساختارها؛ شرایطِ محدودکننده و بازدارندهای که در آن زیسته است در جستجوی خود و بدنِ خود ناخواسته به جهانی پرتاب میگردد تا بتواند در میانِ اندامهایی دیگر؛ از هم گسیختگیِ خود را باز یابد.
با توجه به اینکه این رمان اولین متن داستانیِ مولف است و پیش از این آثار تألیفی در حوزهی شعر نگاشته؛ با تعمقی بر آثار او در حوزهی شعر میتوان به مفصلبندیِ اندیشههای شاعر و بسطِ آن به رمان دست یافت.
بخشی از رمان کوتاه "گنبدهای قرمز دوست داشتنی" را در زیر میخوانیم:
"چیزی نمیگوید. سکوت او هیچوقت نشانه رضایت نیست. من میدانم سهتار هیچوقت نمیتواند صدای گیتار بدهد و اینکه هیچوقت لبهای صورتی، کبود نخواهند شد. کیسهزباله بزرگی را که کنارم هست؛ بو میکنم. بوی عطری غلیظ درونش رسوخ کرده است. همین را میخواستم. باید این عطر به همه جا رسوخ کند. به همه آن جاهایی که ارتباطی با او دارد. کاش این کیسه قرمزرنگ بود، شبیه موهای تراشیدهاش؛ اما پرکلاغی برای کیسهزباله مناسبتر است. میتواند یادی از گذشتهها باشد. آن را جلوی چشمانش میگیرم. او هم موافق است. یاد مادرم میافتم که چقدر بهموقع مرد. او نمیداند چقدر مرد شدهام."